Web Analytics Made Easy - Statcounter

معاون اول قوه قضاییه با اشاره به سند تحولی قوه قضاییه، گفت: بر اساس سند تحولی قوه قضاییه مردم باید با «هزینه کمتر، سهولت بیشتر و وقت کمتر» بتوانند حقشان را استیفا کنند

خبرگزاری میزان – حجت‌الاسلام و المسلمین اژه‌ای مهمان این هفته برنامه «دست خط» شبکه ۵ سیما بود. 

معاون اول قوه قضاییه از تحصیلکرده‌های مدرسه حقانی و متولد ۱۳۳۵ در استان اصفهان است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کسی است که در ۳۰ سالگی در یکی از مهمترین پرونده‌های کشور را اثرگذار بود و بعد از آن هم، قضاوت در چند پرونده مهم دیگر که یکی از آن‌ها حتماً در خاطر همه شما باقیست، برعهده داشته است؛ بخصوص پرونده‌های مفاسد اقتصادی.

وی مقطعی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بوده و کارش را در دستگاه قضا بعنوان نماینده قوه قضابیه در وزارت اطلاعات شروع کرده و سمت‌های مختلفی همچون دادستان ویژه روحانیت و دادستان کل کشور و سخنگوی دستگاه قضا در کارنامه اوست و الان هم یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌ها را در قوه قضابیه را برعهده دارد که مشروح این گفت و گو به شرح زیر است:

بیشتر بخوانید: تاکید معاون اول قوه قضاییه بر لزوم کاهش پرونده‌های وارده به دستگاه قضا

*حاج آقا وضعیت قوه قضابیه در دوره جدید چطور است؟

ما روند کار دستگاه قضایی را باید در رابطه با مجموعه مسائل نظام و کشور ببینیم. در ابتدای انقلاب شعاری داشتیم و آن شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» بود. قوه قضابیه به نظر من در دهه اول نقش بسیار بزرگی را در تامین امنیت و در رسیدن جمهوری اسلامی به هدف خودش در آن مقطع در کنار سایر نهاد‌ها ایفا کرد. در دوره‌های مختلف با شرایط خاصی مواجه بودیم. در گام دوم انقلاب ما چند اقتضای جدید داریم و آن اقتضائات، یکی از اهداف مهم نظام جمهوری اسلامی، تحقق عدالت به معنای واقعی است.

*این یعنی چی؟

یعنی عدالت باید در همه زمینه به طور کامل و در حد اعلا تحقق یابد و هر کسی که کم‌بهره‌مندتر در گذشته بوده، الان باید آن بهره‌های کم جبران شود.

*و این باعث می‌شود که گستره کار قوه قضابیه بیشتر شود.

قطعاً همینطور است. آیا به این نقطه رسیده‌ایم؟ نخیر. ما در این جهت داریم تلاش می‌کنیم. در گام دوم و در سند تحولی که پیش‌بینی شده است یکی از مسائل مورد اهتمام این است که مردم بتوانند با هزینه کمتر، سهولت بیشتر و وقت کمتر، بتوانند استیفای حق خودشان را داشته باشند؛ یعنی هر کسی در هر طبقه ای، در هر قشری که شهروند جمهوری اسلامی ایران به نظر می‌رسد، ملجا و مامن خودش را در تظلم‌خواهی و رسیدن به حق خودش، قوه قضابیه بداند.

چیزی که مورد نظر است ارتقای مسئله امنیت، ارتقای مسئله رسیدن مردم به حقوقشان با هزینه کمتر و با سرعت بیشتر، توزیع عادلانه ثروت، کم کردن طبقات و شکاف طبقاتی، آن مقدار که مربوط به قوه قضابیه می‌شود و نیز یک تعامل تعریف شده بدون دخالت در امر دیگران، بیش از گذشته و با ارتقای بیشتر با دو قوه دیگر مدنظر است.

*یک مسئله‌ای که وجود دارد، این است که آیت الله رییسی از دل قوه قضابیه بیرون آمد و رییس قوه قضابیه شد. این انتخاب چقدر اثرگذار است؟

همین نتیجه از دل همان زحمات قبلی‌ها است؛ یعنی اتفاقاً در زمانی که تودیع و معارفه ریاست محترم جدید و قبلی بود، همین نکته را بیان کردم و گفتم یکی از افتخارات قوه قضابیه این است که توانسته در درون خودش، فردی را که امروز به اذعان همه شایستگی‌های خودش را نشان می‌دهد، در داخل قوه قضابیه با همان مدیریت‌های قبلی پرورش یافته است. امروز بالاخره باید نیرو‌های جوانی که تجربه گذشتگان را با خود حمل می‌کنند در مصدر امور قرار گیرند. خود من که اینجا نشسته ام باید کنار بروم.

آیت الله رییسی در ابتدای انقلاب ۱۹ ساله بود و در این مسیر ساخته شد. امثال آیت الله رییسی و بسیاری از دادستان‌های ما در ابتدای انقلاب ۱۸ ساله بودند. این افراد در آن میادین ساخته نشدند، اما ابتدای انقلاب و دهه اول و دوم برخی امتحانات خوبی پس دادند. برخی از نیرو‌های ما که نسل بعد از انقلاب هستند که ابتدای انقلاب یا بعدتر بدنیا آمدند، کسانی که ۴۰-۳۵ ساله هستند در میادینی بزرگ شدند که بهترین تجربه‌ها را دارند. آیت الله آملی لاریجانی یک کار بسیار خوبی کرد. من استقبال کردم، اما آن کاری که مد نظر بود انجام نشد. چند بار هم خدمت ایشان بیان کردم. ایشان تعدادی طلبه فاضل جوان و خوش فکر را وارد قوه قضابیه کرد. آن زمان هم به این آقایان و هم به آقای آملی عرض کردم که خیلی خوب شده است، مقتضیات زمان عوض شده است. من اگر می‌خواهم با مقتضیات امروز خودم را تطبیق دهم چه بسا سخت باشد، اما این نیرو‌های جوان و فاضلی که شما آوردید باید جلسات مشترکی داشته باشیم و تجربه خودمان را با ذهن جوان امروز این‌ها تلفیق کنیم.

بالاخره باید قبول کنیم که سن ما که بالا رفت، نیروی ما، حافظه ما و نیروی جسم ما تحلیل می‌رود. همانطور که چشم ما کم‌سو می‌شود فکر ما نیز همین طور می‌شود. باید این را باور کنیم. نمی‌خواهم بگویم هر کسی که سن او بالا رفت اینچنین می‌شود، ولی باید به هر تقدیر جایگزین شود.

دهه ۷۰ بود که مقام معظم رهبری آن موقع احساس کردند که در آینده ما یکی از مسائلی که باید روی آن متمرکز شویم، مسائل اقتصادی و مبارزه با مفاسد اقتصادی است؛ الان ما در آستانه ۱۴۰۰ هستیم. باید بیان کنم با کمال تاسف آنطور که باید و شاید کل دست‌اندرکاران نظام این فرمایش آقا را نگرفتند! اگر آن روز فرمایش آقا را می‌گرفتند و در مورد مسائل اقتصادی روی پای خودمان می‌ایستادیم و خودکفا می‌شدیم، امروز این فشار‌های اقتصادی اثرگذار نبود و دشمن نمی‌توانست فشار اقتصادی وارد کند و تحریم اقتصادی اعمال کند. اگر آن روز توجه می‌کردیم که مفاسد اقتصادی چقدر می‌تواند از درون به نظام آسیب وارد کند...

حضرت آقا به سران سه قوه اجازه دادند که الان که جنگ اقتصادی است و الان کشور در فشار است و کار‌هایی که قبلاً باید انجام می‌دادیم را نکردیم، حالا هر میزانی که سران سه قوه نیاز داشتند، علاوه بر هماهنگی، اولاً سه رئیس با هم هماهنگ شوند و ثانیاً هرجا ضرورت پیدا کرد و زمان‌بر هست تا لایحه دولت و مجلس و شورای نگهبان و بعد اجرایی شود، من اجازه می‌دهم آنجا که اتفاق نظر داشتید، من تائید کنم، اگر اختلاف نظر داشتید با استدلال اختلاف نظر خود را بیان کنید و بعد من انتخاب می‌کنم. قوه قضابیه هم طرحی آنجا برد و گفت اگر می‌خواهیم در این شرایط زمان جنگ اقتصادی، مبارزه با فساد و با مقتضیات زمان انجام دهیم، نیاز به سلسله کار‌هایی داریم که سریعتر و شفاف‌تر و قاطع‌تر انجام شود.

اگر بخواهیم با همین آئین دادرسی کار کنیم با مشکل مواجه می‌شویم. در این دستورالعمل و اجازه جدیدی که گرفته شد، چند چیز حائز اهمیت بود؛ دادگاه‌هایی که به تشخیص قاضی دادگاه علنی برگزار شود قابل انتشار باشد. این به نظر من، بسیار می‌تواند بازدارندگی داشته باشد. دیگر اینکه سرعتی بدان بخشیده شود. این ادامه یافت و بسیاری از پرونده‌هایی که ما در سال ۹۸ به نتیجه رساندیم یا در سال ۹۹ به نتیجه رسید، شروعش از همان سال ۹۷ بود. در این مقطع زمانی، برخی این اعتقاد را داشتند و درست هم بود که گفتند این را بصورت موقت اجازه گرفتید و باید دنبال این بروید و قانونی کنید؛ این درست است. این اتفاق، چون در تغییر و تحول بود، زمان برد. آیت الله رییسی که تشریف آوردند همان مسیر با قوت و شتاب بیشتر ادامه پیدا کرد. یکی از آسیب ها، این جهت قضیه بود. همه افراد می‌گفتند پرونده‌ای که تشکیل شده، تجدیدنظر برای آن نگذاشتید، چون تجدیدنظر را فقط برای اعدام گذاشته بودیم، گفته بودند اگر امکان تجدیدنظر نباشد ممکن است حق کسی ضایع شود. در نتیجه اذنی از آقا گرفته شد، با چند اصلاح که پیشنهاد خود ریاست قوه قضابیه بود. یعنی ریاست قوه قضابیه گفتند این اجازه را برای یک مدت دیگری تمدید کنید منتهی با این قیود باشد. از آن آسیب‌هایی که داشتیم برخی‌هایش در این مراحل کم شد.

این را عرض کنم که مبارزه با مفاسد اقتصادی در رده‌های مختلف آنهم بدون خط قرمز، کار آسانی نیست.

*یک چیزی که خیلی صریح می‌پرسند به خصوص بچه‌های جوانی که در حوزه عدالت‌طلبی و پرسش گری فعال هستند، قبول هم داریم حضرت آقا بیان کردند آقای آملی در قضیه مبارزه با فساد پایه‌گذار بودند، اما اتفاقی که افتاد بخصوص بعد از دوره آقای آملی درباره قضیه پرونده‌ای بود که در دفتر ایشان بعنوان معاون اجرایی حوزه ریاست کار می‌کرد. سوال این است که چرا از آن زمان متوجه این امر نشدند؟ بعنوان کسی که بالاخره سال‌ها در دستگاه قضایی سابقه امنیتی و اطلاعاتی دارید، فکر نمی‌کنید دیر متوجه شدید و این دیر متوجه شدن به این اعتماد لطمه وارد کرد؟

من این مطلب را جا‌های مختلف گفته ام و اینجا هم بیان می‌کنم که همه مردم بدانند، اگر کسی بگوید من از محسنی اژه‌ای باور نمی‌کنم که بگوید یک فردی در این حد بوده و فساد داشته و من هیچ متوجه نشدم؛ اگر ایشان این حرف را از من قبول نکرد من حق به او می‌دهم. می‌گوید شما که ادعا می‌کنید من ۴۰ سال در قوه قضابیه هستم، در سیستم اطلاعاتی بودم و با بچه‌های اطلاعات هم آشنا هستم و مسائل مختلف را دیدم چطور هیچی متوجه نشدید. اگر این فرد باور نکند من حق می‌دهم.

نکته دیگر این که گاهی مواقع فضا به نحوی است که الان هم متاسفانه همینطور است، یکسری شایعاتی می‌شود و در شایعات نمی‌توانید درباره کسی تصمیم بگیرید و قضاوت کنید. زمانی که آقای طبری در قوه قضابیه بود، قبل از آن هم بود، اتفاقاً با زیرمجموعه خیلی ارتباط نداشت، یعنی با خیلی از ما‌ها ارتباط اینچنینی نداشتیم. ارتباط کاری نبود، چون بیشتر در ساخت و ساز و برخی از مسائل پشتیبانی در محدوده خاص بود.

خیلی از این موضوعات هم تحت پوشش‌هایی انجام شده است؛ کسی هم خبر نداشته است. این نکته هم که بیان می‌کنند، ایشان نفوذ آن چنانی داشته، نبوده است؛ چون پرونده الان رسیدگی شده است. آن وسعتی که در مردم بیان شد نبوده است. حداقل اثبات نشده است، ولی در عین حال، اگر کسی این سوال را در ذهن داشته باشد، من حق را به او می‌دهم.

*ولی همین حد هم به نام قوه قضابیه جمهوری اسلامی ثبت می‌شود و باعث افتخار است که ستاد درگیر را با شجاعت اعلام و برخورد می‌کند.

من معتقدم نظام ما اینچنین است. یعنی از ابتدا تاکنون نظام با چه کسانی برخورد کرده است؟ و امروز در قوه قضابیه اگر فساد مشخص شود بلافاصله عکس العمل نشان می‌دهیم. لکن با یک شایعه نمی‌توان کار کرد. الان در مورد خیلی از افراد بیان می‌شود مثلاً در مسائل سیاسی افرادی هستند که انسان روی آن‌ها تردید دارد که ممکن است نفوذی باشد، ولی تردید است. از ابتدای انقلاب تاکنون بوده است. برخی بعداً کشف شد. مگر همه نفوذی‌ها که بعداً کشف شد و فرار کردند آن زمان می‌دانستیم؟ گرچه روی برخی علامت سوال بود.

*ولی ثابت نشده بود.

بله، آن زمان ثابت نشده بود. البته من قبول دارم در واگذاری مسئولیت‌های مهم و حساس، حتی به علامت سوال‌ها باید توجه کرد.

*به دوره جدید اشاره کردید و کار‌های عملیاتی که در راستای گسترش دادن دامنه عدالت انجام شده، یک مقدار مقاومت‌هایی در قوای دیگر صورت نمی‌گیرد؟ که قبلاً این اتفاقات نمی‌افتاد مثلاً همین سفر‌های پشت سر هم آیت الله رییسی به کل استان‌های مختلف و بررسی تخلفاتی که در واگذاری‌های برخی شرکت‌ها اتفاق افتاده این فهم مشترک بوجود آمده که الان قوه یک حرکت جدید انجام می‌دهد؟

اگر کسی منصفانه نگاه کند این را می‌بیند. الان یکی از ضروریات زمان ما این است که از تولید، از جهش تولید، از تولید داخلی همه نظام حمایت کنند، مردم هم حمایت کنند. چنانچه فرض کنیم متولیان اصلی در خارج قوه قضابیه پیشقدم شوند و در این زمینه هر چه لازم است، در جهت رفع موانع تولید، خدمت به تولید، کمک به تولید، کمک به سرمایه‌گذار که واقعاً سرمایه گذاری صحیح می‌کند، نوبت به قوه قضابیه نمی‌رسد، اما اگر چنانچه این کار نشد قوه قضابیه ناچار است، بدلیل این که باید وارد شود تا بررسی کند اینجا سوءنیت وجود دارد یا خیر، ترک فعلی که مجرم بودن را ثابت می‌کند وجود دارد؟ سازمان بازرسی باید وارد شود.

فرض کنید هزار مرکز تولیدی ما داریم و تعطیل و خفته است، دلیلش چیست؟ یکی از مسائل مهم ما در خصوص محیط زیست است. محیط زیستی که با جان انسان‌ها سروکار دارد. اگر چنانچه متولی خود محیط زیست، مسئول و پیشتاز باشد، جلودار باشد، اگر در جایی لازم است خود او شکایت کند، دادخواست بدهد، هیچ وقت مدعی العموم وارد نمی‌شود.

*یکی از پرونده‌های مهمی که قوه در این ایام رسیدگی کرد پرونده «زم» بود که خیلی روی این صحبت شد. بعضاً گفته می‌شود زود رسیدگی شد و خیلی وارد جزئیات نشدند، چون بسیاری در این پرونده دخیل بودند. چنین مسئله‌ای است؟ می‌گفتند طیف‌های فکری مختلف با این در ارتباط بودند و زیاد این مسئله را باز نکردند.

حالا این حرف در مورد پرونده‌های مختلف وجود دارد. اگر طول بکشد می‌گویند چرا طول می‌کشد؟ اگر سریع انجام شود می‌گویند چرا سریع رسیدگی شد؟! بخصوص در مورد پرونده‌ای که اشاره کردید، سازمان اطلاعات سپاه کار بسیار افتخارآمیز و مهمی کرد. شما خودتان را به ۳-۲ سال پیش ببرید. با پشتیبانی نه یک سرویس که چند سرویس بیگانه، به معنای واقعی کلمه افساد می‌کردند و دیگران را به فساد می‌کشیدند. خب قوه قضابیه وارد شد.

ما سه دسته افراد در اینجا داشتیم. یک دسته افرادی که ممکن بود اطلاعاتی را برای آقای زم با واسطه فرستادند، ولی به هیچ وجه نمی‌دانستند برای چه کسی اطلاعات را می‌فرستند. در دستگاه‌های حکومتی و غیرحکومتی بوده است، چون هدایت سرویس بود، هدایت روح الله زم نبوده است. مثلاً از افراد مختلف اطلاعات را می‌گرفته است، آن فرد دست چندم اطلاعات را می‌داده است. خبر را طوری تنظیم می‌کردند که تلقی قبول شود، باورپذیر باشد. این‌ها یک دسته بودند و این‌ها واقعاً گسترده هستند، ولی بسیاری خبر نداشتند که این خبر را به چه کسی می‌دهند. گاهی مواقع بعنوان یک آدم دلسوز آن را تخلیه می‌کردند.

عده‌ای هم این چنین نبودند؛ از این حالت نزدیک‌تر بودند، ولی باز به قصد خیانت اطلاعات را نمی‌دادند. فرض کنید فردی در جایی بوده و در شرکتی بوده و با یک مدیر و زیردست و همکاری بوده که از او بدش می‌آمد، یک اطلاعاتی بدست می‌آورد و قدری می‌خواست حال همکار ش را بگیرد و به آن‌ها اطلاعاتی می‌دادند و آن‌ها نیز حرفه‌ای بودند و چیزی به آن اضافه می‌کردند و با موارد دیگر قاطی می‌کردند و کل خبری که می‌ساختند، آن چیزی نبود که این فرد داده است. این هم یک دسته بودند. با خیلی از این‌ها نیز برخورد شد؛ اما در برخورد در حد خودش! یعنی فرد خائنی که می‌خواهد به دشمن، سرویس، ضدانقلاب خارج نشین برای ضربه زدن نظام، نهاد و مردم بدهد، نبود.

یک عده‌ای هم بودند که آگاهانه و خائنانه اطلاعات دادند و با آن‌ها برخورد شد و برخورد هم می‌شود؛ پرونده بسته نشد. یک نکته‌ای هم عنوان کنم، شاید برخی از مقامات امنیتی قدری از من گله‌مند شوند که چرا این مطلب را بیان می‌کنم، لازم نیست انسان وقتی فهمید حتماً این مجرم است، بلافاصله او را دستگیر کند. برخی از این افراد همکاری می‌کنند، الزام نیست هر کسی را فهمیدید دستگیر کنید. او اگر خیانت کرده باید مجازات شود، اما چه زمانی و چگونه؟ فرضاً یک قاچاقچی مواد مخدر را می‌توانید دستگیر کنید و با مواد هم دستگیر کردید. او قول می‌دهد همکاری کند، تحت نظارت شماست و به شکلی که ممکن است چند درصد ریسک هم از او بپذیرید، اگر او باند مافیای مواد مخدر را به شما معرفی کرد و زمینه‌های مختلف را به شما داد یا خود او افراد زیادی را بازگرداند و اصلاح کرد، نباید بازداشت کنید.

*بین دولت و مجلس درباره ارز ۴۲۰۰ تومانی و سوءاستفاده‌هایی که در این قضیه شد، صحبت‌هایی طرح است؛ در این زمینه قوه تلاش‌های ویژه‌ای کرده است. به نتایج خاصی هم رسیده است؟ چند پرونده مفتوح هم دارید.

بله، در این قسمت پرونده‌های متعددی تشکیل شده است، کسانی که ارز را گرفته اند کالای اساسی وارد کنند و اصلاً دنبال وارد کردن نرفتند و ارز را به کار دیگری اختصاص داده‌اند! با این افراد برخورد شده و پرونده‌هایی هم وجود دارد که همین الان افراد محاکمه می‌شوند و احکام آن‌ها اعلام شده و سخنگوی قوه قضابیه در ماه‌های اخیر کسانی که پرونده آن‌ها به نتیجه رسیده، اعلام می‌کند.

کسانی هم بودند که کالا را وارد کردند، ولی با قیمت بالاتر به فروش رسانده‌اند. با آن‌ها هم برخورد شده است. افراد دیگری هم بودند که این ارز را دریافت کردند و در جای خودش مصرف نکردند. کالای اساسی باید وارد می‌کرد، کالای دیگری وارد کرده است. این دو سه تخلف هر مقداری که دستگاه‌های نظارتی و امنیتی، انتظامی رسیده اند و حتی قوه قضابیه خودش رسیده است برخورد می‌کند. بحث دیگری داشتیم که پرونده‌هایی در رابطه با مداخله ارزی در بازار برای کنترل قیمت، تشکیل شده است.

*که از سوی مسئولان وقت بانک مرکزی است.

آن‌ها البته در اصل مداخله یک بحث است که وارد آن نمی‌شوم. آنی که قوه قضابیه وارد آن شد، نگفت شما چرا مداخله در بازار کردید...

*یعنی چرا سیاستگذاری اینطوری کردید

این را وارد نشدیم. در حالی که برای ما هم جای بحث دارد. این که قوه قضابیه وارد آن شد در نحوه این مبادله و خلاف‌ها و جرائمی که در این راستا انجام شده بود. در این خصوص قوه قضابیه چندین مدیر بانک مرکزی را تحت تعقیب قرار داد و برخی را بازداشت کرد. افرادی تا مدت‌ها بازداشت بودند، کیفرخواست و دادگاه بود. دادگاه نقص گرفت گرفت. حتی رئیس بانک مرکزی سابق مورد اتهام قرار گرفت و نقص گرفت و شعبه بازگرداند و دوباره به دادسرا وارد شد. تحقیق کردیم و گمان کنم الان پرونده به دادگاه برگشته یا عن‌قریب به دادگاه برمی‌گردد.

*گفته بودید فضای مجازی به یک بلای خانمان‌سوز تبدیل شده است و امروز بسیاری از جرائم در این فضا تبلیغ می‌شود و بنیان خانواده را خراب کرده و انواع جرم را توسعه می‌دهد. باید چه کار کرد؟

شما و دیگران این مسئله را قبول ندارید؟

*این حرف درست است، ولی باید یک فکری به حال این کرد.

ببینید، در مورد فضای مجازی بدون تردید ما که نمی‌توانیم خود را از پیشرفت علم محروم کنیم. ما نمی‌توانیم خود را از فناوری روز محروم کنیم. هیچ کس با این مسئله مخالف نیست، ولی بحث در این است که همانطوری که نیروی انتظامی و قوه قضابیه وظیفه دارند در فضای غیرمجازی با جرم برخورد کنند، در فضای مجازی هم این وظیفه را دارند. کسی رسماً اسلحه می‌فروشد و آموزش اسلحه می‌دهد، آموزش درگیری و اغتشاش می‌دهد، آموزش کوکتل مولوتف ساختن می‌دهد، آموزش می‌دهد که مردم چطور شورش کنند، اگر در فضای غیرمجازی باشد قوه قضابیه چه وظیفه‌ای دارد؟ در جرائم مشهود نیروی انتظامی چه وظایفی دارد؟ در فضای مجازی هم همان وظیفه را دارد. امروز اگر هر کسی که چه مسئول باشد و چه غیرمسئول باشد، نسبت به این موضوع و فساد احساس وظیفه نکند به نظر من مقصر است.

کسی نمی‌گوید مسدود کنید، اصلاح کنید. در همه دنیا هیچ کشوری نیست که طبق معیار‌های خودش آزاد بگذارد؛ هیچ کشوری نیست. ما گاهی مواقع مصالح کشور و نظام و مردم را با مصالح جناحی و سیاسی قاطی می‌کنیم. مثلاً فردی حرفی را بیان می‌کند که خودش هم باور ندارد، ولی بخاطر رای‌آوری حرفی را می‌زند. الان این فضایی که وجود دارد بالاخره وزارتخانه‌های مختلف مسئولیت دارند.

*شما یکی از این مسئولین را احضار کردید کلی جنجال به پا شد.

ما نباید بخاطر جنجالی که وجود دارد ... گرچه خودشان می‌دانند و از این آقایان بپرسید که در فضای مجازی اشکال هست یا نه؟ جرم هست یا نه؟

*خود آن‌ها برخی مواقع معترض می‌شوند.

هیچ کسی نیست که بگوید این جرم نیست. در این شرایط وظیفه من و شما چیست؟ برخی از این آقایان که در این زمینه مسئولیت مستقیم دارند، زمانی که من دادستان کل کشور بودم، آن‌ها این مسئولیت را نداشتند و از طرف نماینده وزارت اطلاعات در آن کارگروه تشخیص مصادیق مجرمانه شرکت می‌کردند؛ به آن‌ها می‌گفتیم امکان جلوگیری این وجود دارد یا نه؟ می‌گفتند ۱۰۰ درصد این امکان وجود دارد. همان کسانی که الان این کار را نمی‌کنند، می‌گفتند ما ۱۰۰ درصد می‌توانیم و از من قول گرفتند و گفتند به ما سه ماه فرجه بدهید و من ۶ ماه فرجه دادم، ولی نکردند!

همان کسانی که آن زمان گفتند می‌شود، من اعتقاد دارم الان هم می‌دانند که می‌شود، ولی نمی‌کنند.

*حاج آقا متولد ۱۳۳۵ در روستای اژیه هستید.

بله.

*پدر چه شغلی داشتند؟

کشاورز بودند.

*آنجا چه کشاورزی است؟

آنجا شرق اصفهان است و آن زمان که آب بود، ولی الان نیست، بیشتر محصولات گندم، جو، پنبه بود و زمانی که آب بود چغندرقند هم بود.

*پدر در قید حیات نیستند؟

نخیر.

*خدا رحمتشان کند. مادر چطور؟

ایشان هم در قید حیات نیستند.

*چند خواهر و برادر هستید؟

سه برادر بودیم که یکی به رحمت خدا رفته است و جانباز بود. ۴ خواهر دارم.

*از برادران فقط شما روحانی هستید؟

بله.

*چه زمانی ازدواج کردید؟

سال ۵۵ ازدواج کردم.

*چطور آشنا شدید؟

ایشان هم محی ما نیست، ولی نزدیک محله ماست. پدر و برادر ایشان روحانی بودند. یکی از کسانی که مشوق بود و اصرار داشت بر آمدن به طلبگی بود برادرخانمم بود البته بعداً برادرخانمم شد.

*با هم رفیق بودید؟

سن ایشان بالاتر بود و، چون به محله ما می‌آمد و با پدر من مانوس بودند همدیگر را می‌شناختیم.

*شما را تشویق کرد و بعد خواستگاری و ازدواج بود. مهریه چقدر بود؟

مهریه آن زمان مرسوم بود به اینکه چقدر ملک و خانه و گاو و گوسفند و طلا و مس بود. این چیز‌هایی که در محله مرسوم بود، همان مقدار تعیین شد.

*زندگی با حاج خانم چطور بود؟ شما اکثراً در حال جنب و جوش و کار‌های انقلابی و بعد درگیر کار‌های اجرایی بودید. در کار‌های خانه کمک نمی‌کنید؟

آن قسمت اول فرمایش که بیان کردید با خانم چطور هستید، عرض کنم که زن خوب فوق‌العاده شریک خوبی در زندگی است و حقیقتاً جوانانی که ازدواج نمی‌کنند یا دیر ازدواج می‌کنند، به شدت اشتباه می‌کنند. در جارو کردن، ظرف شستن، در منظم کردن وسایل خانه در تمام طول ۴۰ و چند سال بوده و کمک کردم و هنوز هم کمک می‌کنم.

*چند فرزند دارید؟

۴ فرزند دارم.

*چه می‌کنند؟

البته یکی در اوایل انقلاب به رحمت خدا رفت، ولی بقیه مشغول هستند، یک دخترم ازدواج کرده و خانه‌دار است، کار خاصی الان انجام نمی‌دهد. سه پسرم هم مشغول کار‌های عادی هستند. هیچ یک مسئولیت دولتی ندارند.
*در مورد یکی از پسر‌های شما خیلی شایعه می‌کنند. بخصوص از دولت قبل اینطور است.

از همه بچه‌های من شایعه می‌شود (می‌خندد). اینکه می‌گویند کذب محض است. این که بگوییم ۵/۹۹ درصد غلط است و نیم درصدش درست است، نیست. این اختصاص به یک فرزندم ندارد. یک زمانی می‌گفتند برادر شما چنین و چنان است. گفتم کدام برادرم؟ می‌گفتند فلان کس است. می‌گفتم من چنین برادری ندارم. یک زمانی می‌گفتند داماد شما فلان است. یکی از بچه‌های اطلاعاتی بود و با مقدمه‌چینی و با دلسوزی این را عنوان می‌کرد که داماد شما در ترکیه اینچنین می‌کند و این خوب نیست. من که فهمیدم، چون داماد من طلبه و روحانی است، از بستگان ماست و می‌دانستم هیچ وقت نه تنها ترکیه نرفته که سفر خارجه‌اش هم عتبات بوده است. موراد عدیده‌ای از این امر بیان می‌کنند.

یک زمانی هم بیان کردند پسر شما در خرید و فروش ارز است. من هم گفتم من در عین حالی که یقین دارم چنین چیزی نیست، ولی، چون آن زمان من در وزارت اطلاعات بودم، گفتم شاید بگوئید به وزارت اطلاعات اعتماد نیست و گفتم به هر دستگاه دیگری بگید حتماً او را دستگیر کنید. مدتی گذشت و تقریباً همین حرف را به یک معنایی تکرار کردند. گفتم فلانی من آن دفعه گفتم و این دفعه اگر اثبات نکنید و او را دستگیر نکنید و روشن نشود، چیزی که از شما نمی‌گذرم همین است. من گفتم نکند چیزی را من خبر نداشته باشد در حالی که با فرزندانم مانوسم و خبر دارم. با این حال گفتم نکند جوان هستند و کاری کردند و من خبر ندارم. غیرمستقیم سوالاتی را بیان کردم و فرزندم فهمید و گفت صریح از من بپرسید. من یقین داشتم و فرزندم هم به من اطمینان داد، چنین نیست. به آن فرد هم گفتم اگر پسر من از کنار ساختمان بانک مرکزی رد شده باشد، ولی از درب اصلی آن وارد شده، هر چه گفتید من قبول دارم.

یک زمانی هم یکی از مسئولین که از این موارد به خود او و خانواده او هم می‌گفتند، گفت ساختمان شما در لواسان مسئله ایجاد کرده است. گفتند ساختمان ۵ طبقه‌ای که شما و داماد شما می‌سازید. گفتم شما دیگه چرا این حرف را می‌زنید؟ گفتم حداقل ۱۰ سال است سمت لواسان نرفته ام و اگر آنجا تغییراتی کرده نمی‌دانم. مطلقاً نه من و نه فرزندانم و نه خانواده دور و نزدیک من سمت لواسان هیچ ملکی نداریم و هر چه هست برای شما و افرادی است که می‌گویند. از این نمونه‌ها فراوان بوده است. ملاحظه می‌کنید گاهی خبر را طوری ارائه می‌دهند که قابل قبول برای طرف باشد.

یا مثلا گفته بودند خانواده من در کانادا با خانواده آقای خاوری در رستوران تصادفی همدیگر را دیده‌اند. خانواده من، اقوام دور و نزدیک من، هیچ یک در هیچ زمانی به کانادا نرفته‌اند و بلکه به هیچ یک از کشور‌های اروپایی نرفته‌اند.

*اهل تفریح و ورزش هستید؟

زمانی که ورزش می‌کردم لاغرتر بودم و الان کمی چاق شدم. در ایام کرونایی وزن ما زیاد شده است.

*ورزش هم که پیاده‌روی می‌کنید؟

نه، زانو‌های من مشکل دارد و نمی‌توانم پیاده روی کنم، ولی ورزش و نرمش نامنظم انجام می‌دهم.

*اشاره کردید که طلبه شدید؛ در ایام انقلاب و نهضت، چه زمانی وارد شدید؟

مثل همه مردم؛ سال ۵۱ طلبه شدم و چند ماهی اصفهان بودم. به قم آمدم و وارد مدرسه حقانی شدم به تبع، با افرادی آشنا شدم.

*در ایام مبارزه دستگیر نشدید؟

من در ایامی در مدتی زمانی که به فیضیه حمله کردند، در فیضیه بودیم.

*اولین مسئولیت شما در انقلاب چه بود؟

قبل از آنکه کمیته‌هایی در اصفهان برای حمایت از مردم و کشاورزی تشکیل شود، بعد از انقلاب در جهاد سازندگی کار می‌کردم که شهید قدوسی که آمد ۳-۲ بار پیام گذاشتند، آن زمان تلفن هم نبود که تماس بگیرند و ایشان پیام گذاشته بودند که با قدوسی تماس بگیرید. من هم تماس نگرفتم و می‌دانستم که می‌گویند به تهران بیایید.

*اصرار کردند و شما آمدید؟

دی ماه به تهران آمدیم. از زمانی که به تهران آمدیم در این فضا بودیم و در دی ماه سال ۶۱ به قم برگشتم. وزارت اطلاعات که تشکیل شد مجدداً برخی از دوستان آمدند که آنجا کمک کنیم. شهریور بود که وزارت اطلاعات رسماً کارش را شروع کرد.

*در سال ۶۳ مسئول گزینش وزارت اطلاعات شدید.

بله. ابتدا در گزینش کار می‌کردم و بعد از آن از طرف قوه قضابیه مامور شدم به وزارت اطلاعات و کار‌های قضایی وزارت را انجام می‌دادم.

*یکی از چیز‌هایی که برای شما ثبت شد بازجویی از سیدمهدی هاشمی بود سر قضیه پرونده‌ای که برای وی تشکیل شد. سی ساله بودید.

سال ۶۵ بود.

*من هنوز تصویر آرشیوی شما در ذهن دارم که کاملاً جوان بودید و با پرونده کاملاً حساسی روبرو بودید؛ از آن ناگفته‌هایی دارید که برای ما بیان کنید؟

آن را باید فصل مختصی برایش باز کنیم؛ یعنی این جریان عبرت‌های زیادی دارد. هم کار‌هایی که مهدی هاشمی در قبل از انقلاب، بعد از انقلاب کرده بود و هم قبل از دستگیری و بعد از دستگیری و در نهضت ها، در بیت آقای منتظری کرده بود. فیلمی که ایشان بازی می‌کرد، تصور می‌کرد همان کار‌هایی که قبلاً در ساواک کرده بود، قبلاً درباره قتل مرحوم شمس آبادی دستگیر شده بود و فکر می‌کرد اینجا هم می‌تواند فیلم بازی کند، واقعا هم مدتی فیلم بازی می‌کرد. حکم قطعی شد و زمان اجرا اصرار و فشار‌هایی که آقای منتظری در آن زمان قائم مقام بود، وارد می‌کرد، قائم مقام رهبری بودند و جایگاه و موقعیت بسیار ویژه‌ای داشتند.

چون جریان پرونده مهدی هاشمی یکبار بسته نشد و ۳-۲ بار باز و بسته شد. تا سال ۸۱ باز برخی از افراد آن خانواده دستگیر و بعد آزاد شدند، برخی محکوم شدند. همکاری‌هایی که آن زمان احمد منتظری با ما در راستای این پرونده کرد، فصل قابل توجهی است؛ یعنی از آن عبرت‌هاست. من فقط گوشه‌ای را بیان کنم. از زمان مهدی هاشمی و پرونده وی خیلی گذشته بود و برای دفعه دوم و سومی بود که افراد دستگیر می‌شدند، آقای منتظری بسیار بدبین نسبت به دادگاه و داسرای ویژه بود. ذهنیت غلیظی نسبت به این مسئله داشتند. واکنش هم نشان می‌دادند. سعیدشان در همان سال‌های بعد دستگیر شد. او جانباز بود و جبهه رفته بود. از یک جهاتی برای من قابل احترام بود و از طرفی هم مرتکب جرم شده بودند. چند ماهی دست وزارت اطلاعات بود و داستان این مفصل است. بعد بچه‌های سپاه روی این مسئله کار کردند و به شکلی آن‌ها نیز کنار رفتند.

*جرم ایشان اقدام علیه امنیت ملی بود؟

مسائل امنیتی و جعل علیه برخی مسئولین و مراجع بود. داستان هایش مفصل است و در چند جمله نمی‌توان بیان کرد. بازداشتی‌ها به بیش از ۲۰ نفر رسید. هم از بیت آقای منتظری و هم از بستگان ایشان و جا‌های دیگر بود. به بچه‌ها سفارش کردم که بیت محترم است و به این توجه داشته باشید. گفتم اگر کسی را خواستید دستگیر کنید به شما فحش دادند و دست روی شما بلند کردند، شما حق ندارید کاری کنید. کار به جایی رسید که گاهی مواقع با اطلاع قبلی و گاهی بدون اطلاع قبلی، یکی دو بار بدون اطلاع قبلی احمد هم که همکاری می‌کرد، قرار می‌گذاشتیم به مناسبت سالروز تولد دخترشان هماهنگی کنیم و برای او تولد بگیرند. تولد می‌گرفتند و هم هادی هاشمی برای بار سوم بازداشت شده بود و هم مهدی بازداشت بود، بدون اطلاع می‌گفتیم این دو را به خانه ببرید. می‌گفتیم هر چه می‌توانید از خانواده دعوت کنید، چون برخی از اعضای خانواده ما با همکاری می‌کردند از جمله خود احمد هم تا حدودی همکاری می‌کرد، چون قصد داشتیم نجاتشان دهیم.

در حضور آن‌ها ۳-۲ کلمه می‌گفتند که بسیار موثر بود. مثلاً گفت نه آنقدر که ما می‌گفتیم دادسرای ویژه بد هستند و نه آنقدر که ما فکر می‌کردیم خوب هستیم، خوب هستیم. کلی اثر داشت و مطالب دیگری هم بیان می‌شد. کار به جایی رسید آقای منتظری که آن میزان حساس بود، یک زمانی من درد کمر گرفتم و اصلاً نمی‌توانستم تکان بخورم و در خانه مدت‌های طولانی بستری بودم، حتی نماز را نشسته نمی‌توانستم بخوانم و باید حتماً درازکش نماز می‌خواندم، احمد منتظری تماس گرفت و گفت می‌خواهم از شما برای افطاری دعوت کنیم. خیلی عجیب بود و برای برخی تعریف می‌کردم باورکردنی نبود. می‌گفت پدرم می‌خواهد با شما صحبت کند. این‌ها با ادبیات کاملاً متفاوت از قبل تشکر می‌کرد، دعوت می‌کرد.

*برای چه سالی بود؟

برای سال ۸۱ به بعد بود. نمی‌دانم چقدر طول کشید، ولی برای ۸۱ یا ۸۲ بود. در عین حال از این طرف و به این شکل ملاقات می‌دادیم و این طور سرزده آن‌ها را به خانه می‌بردیم که ملاقات کنند و از سوی دیگر هم کوتاه نمی‌آمدیم و می‌گفتیم باید مطلب باید روشن شود و شما خلاف‌هایی داشته‌اید.

*یک تصویری که در ذهن مردم مانده، اداره مقتدرانه شما در ماجرای دادگاه آقای کرباسچی است

آن مقطع اشکالی که وجود داشت، این بود که دادسرا نداشتیم؛ لذا کیفرخواست نبود، دادستان نبود که ادعانامه و کیفرخواستی بدهد و بعد در دادگاه کیفرخواست را بخواند و قاضی آنجا بنشیند و دادستان از کیفرخواست خودش دفاع کند، دادستان یا نماینده او با متهم روبرو شود. این بود که قاضی باید خودش سوال می‌کرد، هم جواب می‌داد. از این باب کار سختی بود. اگر سوال نمی‌کردیم مطلب روشن نمی‌شد، سوال می‌کردیم آن‌هایی که با دادگاه و دادسرا آشنا هستند می‌گفتند این سوال را نباید قاضی بپرسد.

پرونده بسیار سنگین و شرایط در آن مقطع زمانی که دوم خرداد و جریان اصلاحات بود، شرایط سیاسی خاصی بود و من خودم بودم و آن‌ها هم یک تیم سنگین حقوقی، سیاسی و عملیات روانی بودند. صبح که می‌خواستم به دادگاه بروم آن‌ها با ماشین و اسکورت و این‌ها بودند و من خودم بودم و کیفم را از ماشین برمی‌داشتم و راننده هم نداشتم. این قسمت سختش نبود، ولی فشار‌های پشت صحنه سخت روی خانواده ام بود. یک زمانی با خانه ما در اژیه تماس گرفتند که شما فلان کس را می‌شناسید؟ گفته بودند ماشینی نزدیک دلیجان تصادف کرده، ولی چیزی نشده است. ببینید در یک روستا شب تماس بگیرید و چنین مطلبی را عنوان کنید خانواده چه حالی می‌شود؟ طرف فکر می‌کند من فوت شده است. نحوه خبر به طرزی بود که انگار فرد مرده است. یک زمانی به یاد دارم سر صبحانه نشسته بودیم و یکی از فرزندان کوچکم گوشی را برداشت و فحش خیلی بدی داده بود. بچه من هم معنای فحش را نمی‌فهمید و وقتی آمد گفت این را می‌گوید. ما آب می‌شدیم! او که نمی‌دانست معنای این حرف‌ها چیست. از این اذیت‌ها زیاد بود. البته نمی‌خواهم به این نسبت بدهم که از طرف متهم بوده است. من این را نمی‌دانم.

*به هر حال چنین فشار‌هایی وجود داشت.

بله. در این مقطع این فشار‌ها بود و شاید ارتباطی هم به متهم نداشت.

*از مسئولان عالی رتبه آن زمان که از دوستان آقای کرباسچی بودند کسی تماس و سفارش نداشتند؟

الی ماشاءالله بود. طبیعی است و این غیرطبیعی نیست که تماس بگیرند. یکی از علمای قم بود که الان مرحوم شدند. به یاد ندارم به چه مناسبتی بود، ولی قبل از اینکه پرونده را دست بگیرم، صحبت شد و گفتم پیشنهاد شده است، برخی می‌گویند مشکلاتی دارد و نظر شما چیست. گفت اگر تبرئه می‌کنید بگیرید و اگر تبرئه نمی‌کنید خیر! من گفتم می‌خواهم پرونده را رسیدگی کنم. اگر تبرئه بود و اگر محکومیت بود همان می‌شد.

*از نحوه جمع شدن پرونده و نوع حکمی که دادید راضی بودید؟

این از همان پرونده‌هایی است که اعتقاد من این است کل مسئله شهرداری این‌ها نبود. یعنی خیلی بیشتر بود، ولی ما در آن مقطع و زمانی که پرونده دست من آمد و شرایطی که بیان کردم بوجود آمده بود، خیلی نمی‌شد کشش داد. بخش‌هایی را مفتوح گذاشتم. آن قدر متیقنی که من احراز کردم با اسناد و مدارک و غیره، برخی صحبت‌هایی که از ایشان شنیدم آن مقدار که قدر متیقن بود حکم دادم والا اگر مسئله شهرداری و تخلفات آن زمان شهرداری را رسیدگی می‌کردیم خیلی بیشتر از این بود.

یک داستان را بیان کنم بد نیست. آقای شوشتری آن زمان وزیر دادگستری بود البته وزیر دادگستری آن زمان اختیارات بیشتری داشت. دفتر ایشان رفتم و آقای شوشتری و آقای موسوی لاری بودند و خلاصه صحبت کردیم و گفتند همین الان می‌خواهیم دیدن آقای کرباسچی برویم. آقای کرباسچی بازداشت شده بود و گفتم همین الان اجازه نمی‌دهم. خیلی وزیر جا خورد و علت را پرسید. گفتم بخاطر همین مسئله است، چون شما سیاسی برخورد می‌کنید.

*مقطع حساس دیگری که تحت مدیریت شما بود و شما حضور داشتید فتنه ۸۸ بود؛ وزیر اطلاعات دولت نهم بودید. یک حادثه‌ای که ماند و خسارت‌های زیادی وارد کرد. برخی می‌گفتند آن زمان وزارت اطلاعات می‌توانست بهتر عمل کند و زودتر این فتنه را تشخیص دهد و وارد عمل شود و نشد. این انتقاد را قبول دارید؟

در اینکه در مقاطع مختلف آیا سیستم اطلاعاتی ما اشراف کامل و تحلیل کامل برای پیش‌بینی برخی از حوادث و وقایع داشته یا نه، کم و بیش این اتفاق افتاده که نداشته‌اند. حالا آیا این که این پیش بینی لازم را نداشتند منحصر به سیستم امنیتی کشور ماست یا خیر؟ خیلی از کشور‌های دیگر ممکن است حوادثی پیش بیاید و نتوانسته‌اند پیش‌بینی لازم را داشته باشند. آن زمان که مسئول بودم و از من سوال کردند گفتم برآورد من این است که اگر قدری تلاش می‌کردیم باید پیش‌بینی‌هایی می‌کردیم.

*شما با دو نفر اصلی ملاقات داشتید که روی قضیه انتخابات بحث داشتند و نکته ناگفته‌ای از این دیدار‌ها دارید؟

یکی از عبرت‌ها این است که یکی از این آقایان، قبل از قضایای فتنه در زمان انتخابات که چند ماه مانده بود، مراوده‌ای داشتیم و صحبت می‌کردیم، به ایشان گفتم من توصیه‌ای به شما دارم که کمک سیاسی و مالی از خارج نگیرید. دوستانه و دلسوزانه بیان کردم که سعی نکنید از چارچوب نظام، قانون اساسی و ولایت فقیه هم اصل و هم مصداق آن خارج نشوید. ایشان می‌گفت یقین داشته باشید که من از این چهار مورد عبور نمی‌کنم، اگر ببازم یا ببرم این وجود دارد. اگر به یاد داشته باشید ایشان نامه نوشت و بعد منتشر شد و مسائل را در آن نامه نسبت به سپاه، بسیج، نظام و ... بیان کرد که مثلاً فلان دختر شهید را بردند و سوزاندند!

آن زمان این نامه نوشته شد و به قوه قضابیه ارجاع شد و سه نفر انتخاب شد که قضیه را بررسی کنیم. یکی من، یکی آیت الله رییسی و دیگری مرحوم آقای خلفی. بحثی که اینجا داشتیم من گفتم ممکن است شما الان مطلبی عنوان کنید و بیرون مطلب دیگری بگویید. می‌خواهیم این مطالب را ضبط کنیم و اگر فردا هر چه بود بدانیم ضبط است. این مسائلی که بیان می‌کنید با جدیت پیگیری می‌کنم و هر راهی که می‌خواهم بروم با این که خلاف است و نباید به شما بگویم، ولی می‌گویم. اگر بود، شما بدانید حتما دنبال می‌کنیم و مجازات می‌کنیم و پیگیری می‌کنیم، اما اگر نبود و برای شما ثابت شد که نبوده است، نه برای من و آقایان، بعد از این حاضر هستید بیایید و بگویید بررسی شد و حقیقت ندارد؟ گفت بله، حاضر هستم.

ما بررسی کردیم و اینطور نبود و او هم قبول کرد که این حقیقت نداشته، روشن بود که نبوده است. گفتم الان که می‌دانید این مسئله نبوده است؛ چون گفته بودند این دختر خانم تنها فرزند خانواده بوده، گفتند پدر او شهید شده است، گفتند ۴ نفر از نزدیکان او شهید شده اند، گفتند این را دستگیر کردند و به او جسارت کرده‌اند. در فلان قطعه بهشت زهرا این را دفن کردند! بعد اطلاعیه دادند و در این اطلاعیه این مطالب را عنوان کردند. عکس ۴ نفر شهیدی که از بستگان ایشان بود را زدند و پدر او را بعنوان شهید قلمداد کردند. در مسجد قلهک تهران برای او جلسه ختم برگزار کردند. بعنوان اینکه خانواده شهید است، یکسری از خانواده شهدا هم آمدند. خود آقای موسوی آنجا شرکت کرد! نه ایشان و نه هیچ یک بیان نکردند که این خلاف است! درباره یک پسری مشابه این حرف‌ها را بیان کردند که مرده است. این را برده بودند و از او فیلمی گرفته بودند و چند بار هر آنچه خودشان خواسته بودند او گفته بود و سی دی کردند و در جلسه سه نفره ما تحویل دادند. من که کمی تنم به تن اطلاعاتی‌ها خورده بود، سی دی را تحویل دادم، به محض اتمام جلسه و ایشان بیرون رفتند، بلافاصله تماس گرفتم و گفتم همین الان تلفن فلان جا را کنترل کنید. آن آقا به من گفت چرا اینقدر عجله دارید، گفتم من این حدس را می‌زنم که الان یا پسر را از بین می‌برند یا از تیررس ما خارج می‌کنند. همان حدسی که می‌زدیم اتفاق افتاد. گفتند از همین شماره‌ای که می‌گویید تماس گرفتند و گفتند هر طور شده خودت را گم و گور کن!

*خیلی سپاسگزارم؛ انتهای برنامه را به دستخطی می‌سپاریم که آقای محسنی اژه‌ای به یادگار برای ما می‌نویسند.

«خدا عاقبت ما را ختم به خیر کن، خدایا ما را توفیق بده که به اسلام، مسلمین و نظام جمهوری اسلامی ایران و به خصوص خانواده معظم شهدا، جانبازان و آزادگان خدمت خالصانه داشته باشیم».

انتهای پیام/

 

 

برچسب ها: معاون اول قوه قضاییه مبارزه با فساد

منبع: خبرگزاری میزان

کلیدواژه: معاون اول قوه قضاییه مبارزه با فساد معاون اول قوه قضاییه آیت الله رییسی مبارزه با فساد مفاسد اقتصادی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ابتدای انقلاب آقای کرباسچی پرونده هایی دستگیر کنید آقای منتظری گفته بودند بانک مرکزی گاهی مواقع مهدی هاشمی فضای مجازی هزینه کمتر تماس گرفت پرونده ای همین الان برخورد شد سند تحولی کار هایی یک زمانی تشکیل شد پیش بینی گفتم من آن زمان فشار ها وارد شد آن مقطع اگر کسی بچه ها هیچ یک من گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۴۰۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش می‌شوند؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ابراهیم رئیسی، در جریان دومین مناظرات انتخاباتی ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از قاب صدا و سیما به صراحت وعده داد؛ «ما گشت ارشاد خواهیم داشت اما نه برای مردم بلکه برای مدیران»، زمان گشت و رئیسی به عنوان رئیس دولت پا به پاستور گذاشت، او باز هم این وعده را تکرار کرد و در نشستی از عملی شدن وعده «گشت ارشاد مدیران» خبر داد و گفت؛ «گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و به دستگاه‌های مختلف سرکشی می شود.»

رئیسی در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲، بار دیگر از لزوم برخورد با فساد و برکناری مدیران فاسد و ناکارآمد روایت کرد و گفت؛ «از ابتدای دولت تاکید کردم که دولت مردمی به هیچ مدیری چک سفید امضا نداده است و همه مسئولان از سطح وزیر تا دیگر مدیران به شکل دائم تحت نظارت و ارزیابی هستند.»

او همچنین در تاریخ ۱۸ اسفندماه سال ۱۴۰۲، در جریان سفر به سیستان و بلوچستان گفت: «اگر مردم مطالبه ای دارند حتما باید در دستور کار قرار گیرد و به آنچه را مردم بخواهند دولت اجرایی خواهد کرد و به مدیران دولتی هم می‌گویم ادارات باید نماد کارآمدی باشند و گره گشای کار مردم باشند و وقتی کسی در ادارات حضور پیدا کرد احساس گره گشایی داشته باشند؛ مبادا بشنوم ادارات رشوه می‌گیرند یا فساد نفوذ کرده است.»

این وعده‌ها درحالی یکی بعد از دیگری از زبان رئیسی مطرح شده است که طی دو سال و اندی که از عمر این دولت می گذرد، نه تنها وعده گشت ارشاد مدیران عملیاتی نشده و خروجی دیده نشده بلکه همان گشت ارشاد حجاب نیز با تصمیم رئیسی و با محوریت وزارت کشور، بار دیگر با ون‌هایش به خیابان بازگشته است.

حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده ادوار مجلس، در گفتگویی با هم‌میهن، دو گشت ارشاد را مقایسه کرده و هر دو گشت ارشاد را طرح‌هایی شکست خورده دانسته و گفته است؛« مقایسه دو گشت ارشاد حاکی از آن است که دو بار این طرح شکست خورده است و هر دو شکست جزو موضوعات منفی کارنامه دولت است. گشت ارشاد عفاف و حجاب بدون قانون، کار خود را انجام می‌دهد. وقتی قانون وجود ندارد مردم در بلاتکلیفی دچار ظلم می‌شوند. متاسفانه اصرار جدی نیز در این رابطه صورت گرفته درحالی‌که هنوز لایحه حجاب و عفاف تعیین‌تکلیف نشده عده‌ای بدون پشتوانه قانونی در حال وارد آوردن فشار بر مردم هستند. گشت دوم مربوط به فساد و سوءاستفاده‌های اقتصادی است که در سکوت دچار شکست شده است.»

فرزند رفت، مادر نرفت /عصبانیت مردم از فساد چای دبش

از سوی دیگر مواجهه دولت در برخی اشتباهات و رفتارهای پرحاشیه مدیران میانی و رده بالای دولت حکایت از آن داشته است که دولت نه تنها چندان گشت ارشاد مدیران را جدی نگرفته است بلکه حتی برخی مدیران تبدیل به خط قرمزهایی در دولت شده اند.

سال ۱۴۰۱ مهدی عرفاتی، دبیر وقت شورای‌ اطلاع‌رسانی‌ دولت،‌ در توئیتی به نقل از ابراهیم رئیسی و با هشتگ گشت ارشاد نوشته بود که؛ «رئیس‌جمهور در واکنش به مهاجرت فرزند یکی از معاونان وزرا گفته «پسر اگر رفت، پدر هم برود». پس از انتشار این توئیت خبر مهاجرت پسر انسیه خزعلی به کانادا جنجال به پا کرد و معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهور در توئیتی از موقتی بودن سفر پسر خود گفت. اما برخلاف انتظارات و توقعات برای کنار گذاشته شدن انسیه خزغلی از دولت، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت تنها از تذکر به معاون رئیسی و بازگشت پسرش به ایران خبر داد.

پرونده فساد چای دبش، فساد در پرونده نهاده‌های دامی و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی از دیگر مواردی بود که پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی در طی دو سال گذشته حاشیه ساز شدند. هر چند که در جریان پرونده نهاده های دامی، دولت ابراهیم رئیسی سید جواد ساداتی‌نژاد، وزیر جهاد کشاورزی را برکنار کرد اما همان برکناری نیز مبهم و سوال برانگیز بوده است. در پرونده فساد چای دبش و اختلاس ۲ میلیون دلاری در بندر امام خمینی نیز دولت به جز چند موضع گیری خنثی و محدود، سکوت پیشه کرده و انتقادات زیادی را متوجه خود کرده است. سوال منتقدان این است که چرا «قرارگاه گشت ارشاد مدیران» به این مسائل ورود نکرده است.

رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی در گفت‌وگو با هم‌میهن، با اشاره به این موضوع گفته؛ «در موضوع چای دبش یا فساد برنج و مفاسدی که در وزارت جهاد کشاورزی مطرح شد، در نهایت آماری از این اتفاقات بیرون نیامد و شفاف‌سازی صورت نگرفت. اشکال در اینجاست که در کشور ما یک پدیده بسیار مهمی که مغفول مانده، موضوع شفافیت است و تا زمانی که مسئله شفافیت در کشور روشن و نهادینه نشود و مجموعه فعالیت‌ها، هزینه‌کردها و اقدامات مشخص نباشد، نمی‌توان گفت ایشان یا هر فرد دیگری به قول خود عمل کرده است.»

فلاحت‌پیشه هم تاکید بر پنهانکاری در مساله فساد و خطای مدیران دارد و می گوید؛ «متاسفانه دولت نه‌تنها به وظیفه ارشادی خود عمل نمی‌کند بلکه دستگاه‌های مختلف به سمت لاپوشانی حرکت کرده و این پرونده‌ها را مشمول قاعده زمان می‌کنند. مشمول قاعده زمان شدن این پرونده‌ها دو وجه دارد؛ بخشی از آن شامل مسائل حقوقی شده و اگر پرونده بعد از زمان مشخص بررسی نشود، عملاً امکان پیگرد قضایی برای بررسی آن وجود ندارد. ولی مد نظر من؛ مشمول قاعده زمانی از نظر فراموش کردن نزد اذهان عمومی است. عده‌ای بر این عقیده‌اند که اگر موضوعی مطرح نشده و از دستور اخبار خارج شود، از محل توجه مردم نیز دور می‌شود درحالی‌که انباشته شدن پرونده‌های فساد در حال بررسی یا غیرشفاف، به افکار عمومی در جامعه ضربه می‌زند.»

اخیرا هم، غلامعلی جعفرزاده، نماینده ادوار مجلس در گفتگویی با خبرگزاری خبرآنلاین، بیان کرده بود؛«کاش آقای رئیسی شجاعانه می‌گفت که آقای ساداتی‌نژاد را برای ایجاد چه مشکلاتی در وزارت کشاورزی برکنار و حذف کرد. چرا حکم دادگاه آقای ساداتی‌نژاد بخشیده می‌شود؟ چرا نتیجه دادگاهش را مکتوم می‌گذارید؟ آقای رئیسی بد متوجه شده است و می‌خواهد بگوید در دولت من اصلاً فساد اتفاق نمی‌افتد؛ مگر می‌شود؟ مگر اینجا مدینه فاضله است؟ برای مردم این مهم است که بگویند آقای صدیقی خلاف کرد، محاکمه‌اش کردیم و نتیجه‌اش هم این شد. هیچ‌کس انتظار ندارد که هیچ اختلاسی و دزدی اتفاق نیفتد. انتظار مردم همان عبارتی است که حضرت آقا در شب مبارک ماه رمضان فرمودند: «عدالت»

۹۰ نفر برکنار شدند اما...

از سوی دیگر اگر چه بازرس ویژه رئیس جمهور، در اسفند ماه سال گذشته، خبر از برکناری ۹۰ مدیر متخلف و ترک فعل کرده داد اما این شائبه وجود دارد که مدیران برکنار شده در دولت سیزدهم، یا همان مدیران دولت دوازدهم بودند که نتوانستند از زیر تیغ خالص‌سازان عبور کنند یا به دلیل انتقاد از دولت سیزدهم برکنار شدند و مشمول گشت ارشاد مدیران و تعریفی از راه اندازی این گشت شده بود، نخواهد بود. خاصه آنکه لیست مشخصی از این افراد بیرون نیامده است و برخی نیز معتقدند این ادعاها چیزی شبیه به آن چیزی است که محمود احمدی نژاد رئیس دولت های نهم و دهم درباره لیست مفسدان اقتصادی تکرار می کرد، لیستی که می گفت در جیبم است ولی هیچ وقت از جیب او بیرون نیامد.

از جمله افرادی که به نظر می رسد در لیست گشت ارشاد مدیران دولت تعریف شده اند، معاون اقتصادی پیشین بانک مرکزی بود، در ۱۵ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، محمدرضا فرزین، با حکمی پیمان قربانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی که از دی ماه سال ۱۳۹۲ روی این صندلی نشسته بود را تغییر داد و محمد شیریجیان، یار قدیمی خود که در بانک‌های کارآفرین و ملی با هم کار می‌کردند را به عنوان معاون اقتصادی بانک مرکزی معرفی کرد.

مجید مشعلچی، قائم مقام وقت بیمه مرکزی، هم چند روز پیش از آنکه سیدرضا فاطمی امین، وزیر وقت صمت توسط نمایندگان مجلس استیضاح شود، از وزیر صمت و بدهکاری خودروسازها به صنعت بیمه انتقاد کرد و از سمت خود برکنار شد.

رئیسی جا پای احمدی نژاد گذاشت؟

از سوی دیگر نوع چینش‌های کابینه ابراهیم رئیسی و جابه‌جا شدن افراد در آن حکایت از آن دارد که دولتمردان سیزدهم به یک خط قرمز برای رئیس خود تبدیل شده اند که خواهان تغییر یا خارج کردن آنان از دولت نیست. همانند سیدرضا فاطمی امین که پس از عملکرد ضعیف خود در وزارت صمت و فاش شدن واگذاری خودروهای شاسی‌بلند به نمایندگان مجلس، در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ استیضاح و برکنار شد اما بلافاصله ۱۰ روز پس از آن، یعنی در روز ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲، با حکم ابراهیم رئیسی به‌ عنوان مشاور رئیس‌جمهور در نظارت بر روند اجرای طرح‌های تولیدی منصوب شد.

حجت‌الله عبدالملکی، دبیر شورای عالی مناطق آزاد، از دیگر چهره‌های پرحاشیه دولت سیزدهم بود. او یکی از وزرایی بود که بیشترین تذکر و انتقاد بهارستانی ها را از آن خود کرده بود و اولین طرح استیضاح نیز به نام او ثبت شده بود. استیضاحی که به دلیل استعفای عبدالملکی در ۲۴ خرداد ماه به سرانجام نرسید و در ۱۴ آبان سال ۱۴۰۱ به سمت دبیر شورای عالی مناطق آزادی تجاری صنعتی و ویژه اقتصادی منصوب شد.

یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش نیز در ۱۴ فروردین ماه سال ۱۴۰۲، به علت پرداخت دیر هنگام حقوق معلمان در اسفندماه سال ۱۴۰۱ و عدم اجرای قانون رتبه بندی، از سمت خود استعفا داد، هر چند که برخی‌ها معتقدند که او توسط رئیس دولت سیزدهم عزل شده و این استعفا صرفا برای تلطیف ساختن تغییرات کابینه بوده است؛ با این حال وی طی روزهای اخیر کلید استانداری مازندران را از رئیسی گرفت.

۲۷۲۱۵

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1897868

دیگر خبرها

  • کشف اخلال در نظام اقتصادی به ارزش ۵۰ میلیارد ریال در لرستان
  • «گشت ارشاد مدیران»؛ یک وعده شبه احمدی نژادی دیگر در دولت رئیسی /فسادها و تخلفات در سکوت فراموش می‌شوند؟
  • داوطلبان برای ثبت سوابق تحصیلی بر اساس اعلام آموزش و پرورش اقدام کنند
  • معلمان و کارگران، افسران جنگ فرهنگی و اقتصادی هستند
  • جایگاه ایران را در عرصه نبرد فرهنگی و اقتصادی تثبیت کنیم/ مسئولان از تولید ملی حمایت کنند
  • مسئولان از فساد دوری کنند تا بتوانند با آن مقابله کنند
  • مبارزه جدی برای مقابله با فساد
  • مدیران باید سرمایه‌گذاری در بحث تولید را تثبیت کنند
  • مسئولان هم محصولات ملی و داخلی خریداری و مصرف کنند
  • مدیریت باید سرمایه‌گذاری در بحث تولید را تثبیت کنند